هیچ وقت بلد نبودم ادبی بنویسم.....اما...حالا میگم بغضه....در معرض انفجار.....منتظر اینه که تیر خلاصی رو بزنم و بعد..... اما خوب بلدم که خفه اش کنم..... بهش فکر نکنم....اما بلد نیستم فراموشش کنم....بلد نیستم.... عازمم.....مشهد.....دعاتون میکنم.....خداحافظ
نوشته شده در پنج شنبه 91/1/3ساعت
11:57 عصر توسط .:...㋡zoha㋡...:. نظرات ( ) |
Design By : Pichak |